در نصيحت

غم به تکليف به سر من مبار
زانکه به سعي تو تن آسان شوم
من خود اگر مادر غم اژدهاست
تا که بزايد به سر آن شوم
پرسي و گويي که ز من بد مگوي
روز دگر با تو دگرسان شوم
چون تو نيم من که به هر خورده اي
گه به فلان گاه به بهمان شوم