عزالدين نامي را ستايش کند

اي بزرگي که شد دل و رايت
حارس ملک دوده سلجوق
متعجب بمانده بر گردون
در کمال علو تو عيوق
بوده در بذل و جود چون حاتم
گشته در عدل و داد چون فاروق
روز و شب در عبادت خالق
سال و ماه در رعايت مخلوق
نزهت افزاي چون مي صافي
مجلس آراي چون رخ معشوق
عز دين مر ترا لقب داده
سعد دين خواجه اجل مرزوق