در ذم طمع

مذلت از طمع خيزد هميشه
وجود در جهان نامنتفع باد
طمع آرد به روي مرد زردي
که لعنتهاي رکني بر طمع باد
اي رياحين ملک تازه به تو
راحت از راح قسم روحت باد
شهپر فکرت جهان پيما
قدم قاصد فتوحت باد
از تو بر فتنه نوحه کرده فلک
زندگاني و عمر نوحت باد
نسبت عشق و رغبت باده
مانع توبه نصوحت باد
تا بود راح کارساز صبوح
کار هر صبح با صبوحت باد