در مدح قاضي حميدالدين

اي به تو مخصوص اعجاز سخن
چون به وتراي وتر در معني قنوت
سمت درگاهت سعود چرخ را
گشته در دوران کل خيرالسموت
روزگاري در کمال ناقصان
روزگار اطلس کند ز برگ توت
ما چو قرص ارزن و حوت غدير
تو چو قرص آفتا و برج حوت
صعوه ما مرد سيمرغ تو نيست
تو قوي بازو به فضلي ما به قوت
پيش نظم چون نسيج الوحد تو
چيست نظم ما نسيج النعکبوت
گرچه در تاليف اين ابيات نيست
بي سمين غثي و قسبي بي کروت
راي عالي در جواب اين مبند
لايق اينجا السکوتست السکوت
اي به حق بخت تو حي لاينام
بادي اندر حفظ حي لايموت