در آرزومندي

به خدايي که روز را دامن
با گريبان شب گره کردست
پشت چرخ از نهيب تير قضا
جفته همچون کمان به زه کردست
کارزوي توام جهان فراخ
تنگ چون حلقه زره کردست
به خدايي که با بزرگي او
چرخ با آنچه اندرو خردست
که مرا پاي در رکاب سفر
دست بوسيدن تو آوردست