در مدح گويد

اي سروري که از گل دل قامت قلم
بي خدمت دوات تو بسته کمر نخاست
بادا هميشه ملک جمال تو منتظم
کز کاف کن فکان چو وجودت گهر نخاست
بي طبع دلگشاي تو از سنگ زر نخاست
بي لفظ جانفزاي تو از ني شکر نخاست
دعوي همي کنم که در آفاق چون تويي
از مسند امامت صدري دگر نخاست