شماره ٢٨٩: ندارم جز غم تو غمگساري

ندارم جز غم تو غمگساري
نه جز تيمار تو تيمارداري
مرا از تو غم تو يادگارست
از اين بهتر چه باشد يادگاري
بدان تا روزگارم خوش کني تو
بر آن اميد بودم روزگاري
همه اميد در وصل تو بستم
به سر شد عمر و هم نگشاد کاري