شماره ٢٨٨: يک دم به مراعات دلم گرم نداري

يک دم به مراعات دلم گرم نداري
يک ذره مرا حرمت و آزرم نداري
من دوست ندارم که ترا دوست ندارم
تو شرم نداري که ز من شرم نداري
اين مرکب بيداد تو توسن چو دل تست
وانرا چو بر خويش چرا نرم نداري
در دفتر تندي و درشتي که همانا
يک سوره برآيد که تو آن برم نداري