شماره ٢٤٠: عاشقي چيست مبتلا بودن

عاشقي چيست مبتلا بودن
با غم و محنت آشنا بودن
سپر خنجر بلا گشتن
هدف ناوک قضا بودن
بند معشوق چون به بستت پاي
از همه بندها جدا بودن
زير بار بلاي او همه عمر
چون سر زلف او دوتا بودن
آفتاب رخش چو رخ بنمود
پيش او ذره هوا بودن
به همه محنتي رضا دادن
وز همه دولتي جدا بودن
گر لگدکوب صد جفا باشي
همچنان بر سر وفا بودن
عشق اگر استخوانت آس کند
سنگ زيرين آسيا بودن