شماره ٢٣٤: آخر به مراد دل رسيديم

آخر به مراد دل رسيديم
خود را و ترا به هم بديديم
از زلف تو تابها گشاديم
وز لعل تو شربها چشيديم
بي آنکه فراق هم نفس بود
با تو نفسي بيارميديم
بر دست تو توبها شکستيم
بر تن ز تو جامها دريديم
ناز تو به طبع دل ببرديم
راز تو به گوش جان شنيديم
با ما به زبان رسم و عادت
زرقي که فروختي خريديم
سر بر خط عهد تو نهاديم
خط گرد زمانه درکشيديم