شماره ١٧٢: چاره عشق تو نداند کس

چاره عشق تو نداند کس
نامه وصل تو نخواند کس
نقش هجران تو که مالد باز
تو تواني اگر تواند کس
در رکابت فلک فرو ماند
هم عناني چگونه راند کس
به غمي چون دل بنستاني
از تو انصاف چون ستاند کس
از تو هرچم بتر به روي رسيد
خود به روي کس اين رساند کس
هم برين دل اگر بخواهي ماند
تا نه بس در جهان نماند کس