شماره ٦٠: حسنت اندر جهان نمي گنجد

حسنت اندر جهان نمي گنجد
نامت اندر دهان نمي گنجد
راز عشقت نهان نخواهد ماند
زانکه در عقل و جان نمي گنجد
با غم تو چنان يگانه شدم
که دل اندر ميان نمي گنجد
طمع وصل تو ندارم ازآنک
وعده ات در زبان نمي گنجد
آخر اين روزگار چندان ماند
که دروغي در آن نمي گنجد
روي پنهان مکن که راز دلم
بيش از اين در نهان نمي گنجد
گويي از نيکويي رخ چو مهم
در خم آسمان نمي گنجد
چه عجب شعر انوري را نيز
معني اندر بيان نمي گنجد