شماره ٤٦: عشق تو بي روي تو درد دليست

عشق تو بي روي تو درد دليست
مشکل عشق تو مشکل مشکليست
بي تو در هر خانه دستي بر سريست
وز تو در هر کوي پايي در گليست
بر در بتخانه حسنت کنون
دست صبرم زير سنگ باطليست
شادي وصلت به هر دل کي رسد
تا ترا شکرانه بر هر غم دليست
حاصلم در عشق تو بي حاصليست
هيچ نتوان گفت نيکو حاصليست
از تحير هر زماني در رهت
روي اميدم به ديگر منزليست
کشتيي بر خشک مي ران انوري
کاخر اين درياي غم را ساحليست