شماره ٢٢: کارم ز غمت به جان رسيدست

کارم ز غمت به جان رسيدست
فرياد بر آسمان رسيدست
نتوان گله تو کرد اگرچه
از دل به سر زبان رسيدست
در عشق تو بر اميد سودي
صد بار مرا زيان رسيدست
هرجا که رسم برابر من
اندوه تو در ميان رسيدست
اين آب ز فرق برگذشته است
وين کارد بر استخوان رسيدست