حکمت و شعر

بوعلي اندر غبار ناقه گم
دست رومي پرده ي محمل گرفت
اين فروتر رفت و تا گوهر رسيد
آن بگردابي چو خس منزل گرفت
حق اگر سوزي ندارد حکمت است
شعر ميگردد چو سوز از دل گرفت