تسخير فطرت - آدم از بهشت بيرون آمده مي گويد:

چه خوش است زندگي را همه سوز و ساز کردن
دل کوه و دشت و صحرا به دمي گداز کردن
ز قفس دري گشادن به فضاي گلستاني
ره آسمان نوردن به ستاره راز کردن
بگدازهاي پنهان، به نيازهاي پيدا
نظري ادا شناسي بحريم ناز کردن
گهي جز يکي نديدن، به هجوم لاله زاري
گهي خار نيش زن را ز گل امتياز کردن
همه سوز ناتمامم، همه درد آرزويم
بگمان دهم يقين را که شهيد جستجويم