مريم از يک نسبت عيسي عزيز
از سه نسبت حضرت زهرا عزيز
نور چشم رحمة للعالمين
آن امام اولين و آخرين
آنکه جان در پيکر گيتي دميد
روزگار تازه آئين آفريد
بانوي آن تاجدار هل اتي
مرتضي مشکل گشا شير خدا
پادشاه کلبه ئي ايوان او
يک حسام و يک زره سامان او
مادر آن مرکز پرگار عشق
مادر آن کاروان سالار عشق
آن يکي شمع شبستان حرم
حافظ جمعيت خير الامم
تا نشيند آتش پيکار و کين
پشت پا زد بر سر تاج و نگين
وان دگر مولاي ابرار جهان
قوت بازوي احرار جهان
در نواي زندگي سوز از حسين
اهل حق حريت آموز از حسين
سيرت فرزند ها از امهات
جوهر صدق و صفا از امهات
مزرع تسليم را حاصل بتول
مادران را اسوه ي کامل بتول
بهر محتاجي دلش آنگونه سوخت
با يهودي چادر خود را فرخت
نوري و هم آتشي فرما نبرش
گم رضايش در رضاي شوهرش
آن ادب پرورده ي صبر و رضا
آسيا گردان و لب قرآن سرا
گريه هاي او ز بالين بي نياز
گوهر افشاندي بدامان نماز
اشگ او برچيد جبريل از زمين
همچو شبنم ريخت بر عرش برين
رشته ي آئين حق زنجير پاست
پاس فرمان جناب مصطفي است
ورنه گرد تربتش گرديدمي
سجده ها بر خاک او پاشيدمي